حماسه، بستر ظهور خلاقیت‌های هنری و ادبی

حماسه تاریخی تقریبا همان ویژگی حماسه ملی را داراست؛ اما با این وجه تمایز اساسی كه محور پیرنگ در روایت این گونه حماسه ها، با اسطوره و بنیادهای آن فاصله می‌گیرد و در دنیای واقعی‌تری سیر می‌كند. در عین حال، اساس موضوع روایت، سرگذشت قومی ویژه خواهد بود.

 

حماسه‌های دینی

همان گونه كه حوادث بزرگ ملی، برای هنرمندان خلاق برخی اقوام، انگیزه آفرینش حماسه‌های قومی جهان شده، وقایع شگفت آور و عظیم دینی نیز در میان بعضی ملت‌ها موجب ظهور خلاقیت‌های هنرمندان و شاعران برای آفرینش حماسه‌های دینی گشته است. از این حیث میزان ظهور هنر حماسه و به خدمت گرفتن ابزار و تكنیك‌های ویژه آن در میان كشورهای مختلف جهان می‌تواند معیاری برای كشف ارتباط فرهنگ، دین و تفكر و دغدغه آن قوم با ادبیات و میزانی برای سنجش غنای ادبی، فرهنگی و اندیشه‌ای آنان تلقی شود.

حماسه دینی، پردازشی ویژه ادبی است از حوادث بزرگ دینی و موضوعات پیرامون آن در سایه جدال حق بر ضد باطل، با پیامی قدسی و حاوی بن مایه‌های ازلی و ابدی و جلوه‌های قدرت حضرت حق كه با اجتماع موزون نمادها علاوه بر خلق زیبایی ها، عقاید و افكار مذهبی- دینی و وقایعی كه در زمان و مكان اتفاق افتاده، تجربه‌ها و تقاضای روحی و روانی انسان را منعكس می‌سازد و قابلیت راهنمایی مخاطب به صور مجرد و فارغ از مناسبات مادی را نیز داراست.

برخی از ملت ها، خواه به دلیل نداشتن پیشینه تمدنی كافی یا ادغام و استحاله در اقوام یا فرهنگ‌های دیگر و خواه به دلایل جغرافیایی بسیار پراكنده و سرزمین‌های بسیار گرم و خشك یا مغلوب شدن در برابر اقوام مهاجم یا بلایای طبیعی مسلسل و مهلك یا هر عاملی دیگر، امكان و فرصت خلق حماسه‌های اساطیری و قومی پیدا نكرده اند، اما كمال دین منوط به زمان و مكان نیست؛ دین ساحت جلوه حق تعالی است و هر چیز كه ارزش و كمال حقیقی تلقی شود، هر لحظه در دامن دین امكان پرورش می‌یابد و از جمله آن، یكی از مصادیق و مظاهر هنر و ذوق یعنی حماسه و حماسه سرایی است و می‌تواند دائما جلوه كند. در ماورای حوادث دینی همیشه امكان خلق هنر حماسه وجود دارد و سرچشمه این حماسه‌ها به طور كامل و همه جانبه در حركت انبیا كه هر یك مصداقی از جدال حق بر ضد باطل و مبارزه حق پرستان با ستمگرانند، موج می‌زند. این منبع و سرچشمه نیز همیشه جوشان و زاینده، باقی مانده است.

بدین ترتیب با اسوه بودن پیامبران و متشابه بودن حركت دوستان و دشمنان آنان در سیر تاریخی، امكان و سرمایه خلق حماسه‌های دینی هر لحظه وجود خواهد داشت. صدق این نظریه درباره داستان پیامبران منقول در قرآن، تا حدی واضح است كه این بحث را از شرح بی نیاز می‌سازد و پس از پیامبران نیز این ظرفیت در بسیاری از نهضت‌های دینی ظهور و بروز كرده است. اگر اثر ادبی با عناصر و پرداخت قهرمانی برای توصیف این نهضت‌ها آفریده شود و منطبق با معیارها و موازین نوع ادبی حماسه باشد، می‌تواند اثری حماسی تلقی شود.

سرمایه‌های اولیه و عناصر حماسی در لابه لای متون دینی فراوان است؛ اما به پردازش ادبی و هنری نیاز دارد تا به صورت آثار حماسی عرضه گردد. در نهج البلاغه، آنجا كه سپاه معاویه در نبرد صفین، شریعه فرات را گرفتند و مانع از آب برداشتن امام و یارانش شدند، امام (ع) فرمودند: «قد استطعموكم القتال فاقروا علی مذله و تاخیر محله او رووالسیوف من الدماء ترووا من الماء. فالموت فی حیاتكم مقهورین و الحیاه فی موتكم قاهرین.»

عناصر این كلام امام(ع) از ذكر ابزار جنگی و تهییج و تشجیع علیه دشمن و عنصر قهرمان تا حوادث عظیم متعاقب آن، همه و همه دستمایه‌های حماسی به شمار می‌روند و با گسترش و پردازش، می‌توانند به حماسه‌های كامل ادبی تبدیل شوند.

در متون دینی و مذهبی، همچون قرآن و نهج البلاغه، بازگشایی زبان نمادین، ژرفای باورها و اندیشه‌های دینی را برای مخاطب روشن می‌سازد و جاذبه معنوی و هنری خود را در فرایند تبدیل حادثه به اثر ادبی پرشكوه حماسی دو چندان می‌كند؛ به شرط آنكه قواعد هنری و ذهنی و خلاقیت ادبی در آن لحاظ شود؛ چرا كه نماد چندین مدلول را در ساخت و ساحت‌های متفاوت پیش چشم و تفكر خواننده می‌نهد و انسان در گزینش یك یا چند مفهوم از آن آزاد است؛ ولی در حوزه آثار مربوط به ادیان الهی، زبان نمادین بی كرانه است و علاوه بر آنكه همه ابعاد مخلوق و طبیعت، انسان را مخاطب قرار می‌دهد، جهان رمزآلود فوق طبیعت و عالم غیب نیز با بهره گیری از این زبان است كه با انسان رابطه برقرار می‌كند. در حقیقت هر چیزی كه از زبان دین بیان می‌شود، صبغه ای رمزی و نمادین دارد و در مجموع، حقیقت دین بدون توجه به این زبان چندان یافتنی و ماندنی نخواهد بود.

كمیت حماسه‌های دینی كه از مقبولیت قدسی و نوعی بی كرانگی معنوی برخوردارند در زبان فارسی نسبت به زبان‌های دیگر بیشتر است. خاوران نامه (830 هـ . ق) از ابن حسام خوسفی، حمله حیدری از رفیع خان باذل (ف 1083)، حمله راجی از ملابمانعلی متخلص به راجی كرمانی، خداوندنامه ملك الشعرا فتحعلی خان صبای كاشانی (ف 1283)، اردیبهشت نامه سروش اصفهانی (ف 1285)، مختارنامه حیرتی و ... در زمره حماسه‌های دینی مشهورتر به شمار می‌روند.

 

حماسه‌های عرفانی

حماسه عرفانی، افزون بر جلوه‌های گوناگون آن در متون شعری همچون منطق الطیر عطار، در حوزه اندیشه ورزی و نظریه‌های فلسفی ایرانی نیز از جایگاهی والاو وسیع برخوردار است. پرچمدار این اندیشه، شهاب الدین سهروردی (مقتول به سال 632) است كه به تبیین اجزا و عناصر آن پرداخته و پس از او نیز استمرار یافته و در فرهنگ و ادبیات ایران اثر بسزایی گذاشته است تا جایی كه رگه‌های اندیشه وی را در آرای ملاصدرا (ف. 1050) نیز می‌توان سراغ گرفت و مایه‌هایی از این نگرش در اندیشه وارثان تفكر صدرایی در ایران، بویژه در برخی از آثار استاد مطهری، آشكار است.

حماسه عرفانی در واقع باز آفرینی حماسه‌های اساطیری، ملی، فلسفی و مذهبی است كه در آن، رزم آفاقی به نبرد درونی و انفسی مبدل شده است. چه بسا گاه همسو و همدوش هم پیش بروند، در درون جغرافیای بزرگ روح و نفس، نبرد در می‌گیرد؛ چنان كه گاه گرد و غبار كشاكش قهرمان (روح) در مواجهه و رویارویی با ضد قهرمان (نفس) كم از برخاستن غبار جنگ‌های جغرافیایی طبیعت بیرون نیست.

حماسه‌های عرفانی منثور فارسی عموما به صورت داستان‌های رمزی و نمادین خلق شده اند. بسیاری از این آثار رساله الطیر نام دارند، مانند رساله الطیر ابن سینا (370-428)، رساله الطیر غزالی (450-505)، رساله الطیر نجم الدین رازی (ف. 645) و برخی رساله‌های سهروردی همانند عقل سرخ. در آثار مذكور، پرنده كه نماد و سمبل روح یا نفس ناطقه است پس از آگاهی از غربت خود در جهان ماده و زندان تن با راهنمایی سروش، فرشته، هاتف یا ...، با عالم ملكوت و ماوراءالطبیعت و اصول و موانع عالم كبیر و صغیر آشنا می‌شود.

موضوع اصلی در این رساله الطیرها این است كه پس از حصول خود آگاهی برای روح، حماسه وی در قالب سفری عظیم و پر مخاطره آغاز می‌گردد؛ سفر از خاك تا افلاك. روح باید در این مسیر پر مهلكه از غربت جسم و اعماق چاه تاریخ تن یا عالم ماده، به سوی اوج و عالم معنی و شرق نورانی و ناكجا آباد حقیقت سفر كند. نحوه پردازش مواجهه قهرمان، یعنی روح، با مهالك و جدال‌های بزرگ او با موانع، در این آثار كاملابا جدال و جنگ‌ها و حماسه‌های طبیعت بیرون همتایی دارد و گاه شكوه و هیمنه آنان پركشش تر نیز می‌شود.(1)

عبدالحسین زرین كوب در چند اثر خود بارها این نكته ژرف و دیریاب را متذكر شده است، از جمله در كتاب با كاروان حله (2) منطق الطیر عطار را «حماسه عرفانی» می‌خواند و در كتاب سر نی (3)، مثنوی مولوی و حتی كمدی الهی دانته را «حماسه روحانی» می‌شمارد.

محمدرضا شفیعی كدكنی نیز مثنوی مولوی را «حماسه روحانی» نامیده و نوشته است: «مثنوی معنوی، بزرگترین حماسه روحانی بشریت است كه خداوند برای جاودانه كردن فرهنگ ایران، آن را به زبان پارسی هدیه كرده است». (4) و تقی پور نامداریان در كتاب در سایه آ فتاب، منطق الطیر عطار را «حماسه روحانی» خوانده است. (5)

هانری كربن با طرح اندیشه حماسه عرفانی به تحلیل سیر تاریخی آن می‌پردازد و ظهور شیخ اشراق را واسطه العقد حماسه پهلوانی و حماسه عرفانی می‌شمارد و حماسه عرفانی را سیر طبیعی تداوم تاریخی اندیشه در ایران معرفی می‌كند .(6) طرح این مطالب نشان دهنده این حقیقت است كه مسئله «حماسه عرفانی» محدود به مباحث و انواع ادبی نیست؛ بلكه ردپایی از آن را می‌توان در عالم فلسفه و دنیای اندیشه‌های سیاسی پی گرفت. (7)

 

دیگر تقسیمات حماسه

تقسیمات دیگری در باب انواع حماسه و مراحل تكامل و موقعیت جغرافیایی آن نیز ذكر شده است كه به اختصار اشاره می‌شود. هگل از منظر تاریخی- جغرافیایی حماسه‌ها را به سه دسته تقسیم می‌كند:

الف) حماسه‌های شرقی

ب) حماسه‌های كلاسیك یونان

ج) تكامل شعر حماسی- رمانتیك در میان ملل مسیحی

همچنین دایره المعارف‌ها نیز تقسیم بندی دیگری را عرضه كرده‌اند:

الف) حماسه طبیعی و اصیل

ب) حماسه مصنوع و تقلیدی

تقسیم دیگر از حیث زمانی است؛ گاه زبان انتخاب شده در اثر، مربوط به جریان تكوین تاریخ و تمدن سرزمینی است و گاه تحولات شگرف و دگرگونی‌های عظیم و بنیادی در حیات مردم.

حماسه را به دو قسم دیگر نیز تقسیم كرده اند:

1- داستان كهن تاریخی- دینی و پهلوانی

2- داستان‌های تخیلی

در خصوص دسته نخست از حماسه‌های ایلیاد (نیمه قرن هشتم ق. م) از یونان، مهابهارات (قرن پنجم ق. م) و رامایانا (میانه قرن‌های سوم تا پنجم ق.م) از هند، حماسه اقوام ژرمن و در ادبیات فارسی از قطعات مختلف یشت ها، منظومه ایاتكار زریران، شاهنامه فردوسی،

بهمن نامه حكیم ایرانشاه، گرشاسبنامه اسدی طوسی، برزونامه و جهانگیرنامه نام برده می‌شود. در دسته دوم حماسه هایی كه جنبه تخیلی دارند، عبارتند از: آنه ئید ویرژیل، بهشت گمشده میلتون، هی پریون جان كیتس و حماسه‌های سروده ویلیام بلیك.

تقسیم بندی آخر آثار حماسی، تقسیم به منظوم و منثور است. شاهنامه‌های منظوم شامل تعداد كثیری می‌باشد كه در ادبیات فارسی بزرگترین آن شاهنامه فردوسی است اما شاهنامه‌های منثور عبارتند از: شاهنامه ابومنصوری (346)، شاهنامه ابوعلی بلخی، شاهنامه ابوالموید بلخی، اخبار فرامرز، اخبار رستم، دارابنامه طرسوسی،

قهرمان نامه طوسی، دارابنامه یا فیروزنامه بیغمی، رامایانا و رزم نامه (ترجمه مهابهارات) از عبدالقادر بداونی، امیر حمزه و حسین كرد. ویژگی‌های عمومی و خصلت آغازین حماسه‌ها افزون بر اشتراك عناصر اصلی و ماهوی (از جمله جدال آمیزی، نمادین و پررمز و راز بودن، آمیختگی با ابهام، عنصر قهرمانی، بیان غلو آمیز و پر مبالغه و ...)، ویژگی‌ها و عناصر دیگری وجود دارد كه به عنوان جمع بندی مباحث حماسه در این فصل می‌توان بیان كرد و آنها را خصلت آغازین و عناصر عمومی انواع حماسه‌ها خواند كه عبارتند از:

الف- طرح چالش و مشكل بزرگ و غیر فردی

ب- آمیزه ای از اسطوره و تاریخ پیشینیان و وصف پرآب و تاب افتخارات و بزرگی‌ها و مظاهر مختلف زندگی

ج- داشتن چشم اندازی وسیع و ماهرانه و چند سویه و مبهم

د- دارا بودن اهمیت شگرف و ایجاد كننده تحول در سیر طبیعی

هـ) طرح نبرد و حركتی بزرگ و بیان درگیری و هنگامه و شور و ایجاد ولوله و رعب و وصف لوازم نبرد

و- تكرار و تفصیل و غلو و مبالغه

ز- بیان نتایج كاركردها

ح- طرح واكنش فردی در بستر رقم خوردن سرنوشت بزرگ

ط- تهییج روح قهرمانی و به همراه داشتن بویی از غیرت و شجاعت و تحریك و به هیجان آوردن روح

ی- ترسیم موثر صحنه‌ها به طور محسوس، زنده و قابل قبول در عین حال كه ممكن است اسطوره ای باشد

ك- ناقص و ابتر نگذاشتن ماجرا و رسیدن به نقطه پایانی

ل- خروج از گزارش صرفا تاریخی و دخالت خالق اثر در ساختار و پردازش آن با وام گیری از مایه‌های اشعار غنایی بدون دخالت عاطفه شخصی

م- انتخاب موضوع قدیمی و گاه ازلی.

گسست‌ها و پیوندهای حماسه با دیگر عناصر ادبی

حماسه و تراژدی استمرار تراژدی از عهد یونان باستان تاكنون و شباهت‌ها و گاه پیوندهایی كه با حماسه دارد و سنجش‌های متعارض ارسطو و افلاطون، به عنوان واضعان و شارحان متقدم تراژدی و حماسه در این باره و سیر تحول و اهمیت و جایگاه استوار تراژدی، موجب شده است كه مطالعه و بیان پیوندها و گسست‌های تراژدی و حماسه در این موضع اجتناب ناپذیر شود. 

تراژدی، در لغت از واژه یونانی tragoidia به معنی «آواز» مشتق شده است و در اصطلاح، پردازشی كهن در قالب نمایش است كه سقوط انسانی سعادتمند را از شوكت به ذلت و نگونبختی بر اثر خطایی تراژیك «tragic flaw» نشان می‌دهد و این انسان، قهرمان آن تلقی می‌گردد. قدیمیترین تعریف تراژدی در كتاب «هنر شاعری» ارسطو آمده است. وی تراژدی را بر همه انواع شعر، حتی حماسه، مقدم می‌شمارد. ارسطو، تراژدی را بازآفرینی و محاكات عملی جدی و عظیم به زبان شعر می‌داند كه در قالب نمایش نشان داده می‌شود.

عمده‌ترین شباهت‌ها و اشتراكات تراژدی با حماسه را می‌توان چنین خلاصه كرد:

الف- مبتنی بودن بر تقلید و محاكات: با این تفاوت كه حماسه در قالب داستانی می‌آید كه قهرمان آن غایب است و تراژدی در قالب نمایشی كه قهرمان آن حاضر و روی صحنه مشغول نمایش دادن است

ب) داشتن قالب روایتی

ج) اصالت داشتن فخامت كلام.

اما تراژدی از لحاظ عمل قهرمان، مسائل عملی و ذاتی و ساختمان زبان و هم از لحاظ بن مایه‌های اصلی با حماسه به این شرح، اختلاف دارد:

الف- حماسه در سراسر اثر، دارای یك وزن است و صورت داستانی خود را به طور كامل حفظ می‌كند؛ اما غلبه جنبه درام در تراژدی از یكنواختی اثر می‌كاهد.

ب- زمان حماسه نامحدود و گسترش یافته است، در حالی كه معمولازمان حادثه در تراژدی محدود و كوتاه است.

ج- تراژدی بنا بر منظره و نمایش دارد لذا جنبه دراماتیك آن بیشتر است؛ اما در حماسه، بنیاد بر شعر نقلی و روایی است.

د- در تراژدی، حادثه عموما غمناك است، ولی در حماسه چنین الزامی وجود ندارد.

هـ- در حماسه قهرمان بیشتر نقش و اهمیت دارد، حال آنكه در تراژدی حادثه اهمیت بیشتری دارد.

و- حماسه با روح جمعی پیوند ذاتی دارد، اما در تراژدی چنین نیست.

ز- حماسه مبتنی بر وقایعی است كه به گذشته‌های دور خزیده و با گذشت زمان جا مانده اند از این رو با معلول ها، نمادها و نشانه ها، به صورت هایی گوناگون جان می‌گیرند و مخاطب را متاثر می‌كنند. در این اثرپذیری خواننده خود را در ماجرای حماسی، به واسطه بعد زمانی، شریك نمی بیند؛ اما در تراژدی، بنا بر تماشای حوادث در زمان حال است؛ لذا خواننده خود را شریك در ماجرا حس می‌كند.

حماسه و اسطوره

در این كتاب بررسی اسطوره از این رو دارای اهمیت است كه حماسه ها، بویژه حماسه قهرمانی و ملی، سخت بدان وابسته‌اند.

اسطوره ها، روایت‌های شعری یا شبه شعری و حاوی درونمایه هایی چون آرمان ها، تقاضای درونی و آرزوهای بشری هستند كه در مواجهه بشر با مجهولات، با خیال وی در آمیخته اند؛ لذا از قابلیت و توانایی خلق سلسله تصورات رمزی و نمادین برخوردار شده اند. گویی بهره گیری بشر از خیالات و تصورات در اسطوره بود كه زمینه ساز شعر گردید. نورتروپ فرای با جسارتی درخشان اسطوره را با ادبیات یكسان دیده، می‌گوید كه اسطوره «اصل ساختاری و سازمانده به شكل ادبی است».

به نظر می‌رسد پیوند بی واسطه آدمی با طبیعت قاهر، عاملی برای تقویت خیال گرایی و تصویرسازی و انعكاس آن در اسطوره‌ها به شمار می‌رود. بشر مجهولات ذهنی خود را كه كمتر موفق به كشف و حل آنها می‌شد با قدرت نماد و رمز، ردیابی می‌كرد؛ از این رو شیوه نمادسازی دوام یافت تا اینكه هنرمندانی با استفاده از این اسطوره‌ها به عنوان میراث و سرمایه اندیشه و تخیل، حماسه‌های اخلاقی، پهلوانی، ملی، عرفانی، دینی و تاریخی را خلق كردند.

حماسه و اسطوره با بهره گیری از سرمایه نمادها و رمزهاست كه می‌توانند ساحت‌ها و افق‌های فراتر از عرض و طول و زمان و مكان را پوشش دهند. حماسه‌ها و اسطوره‌ها با استفاده از شكوه نماد است كه تحیر انسان را در برابر بی كرانگی معنا بر می‌انگیزند و او را به درنگ و تفكر در رازهای ژرف وا می‌دارند.

زیبایی یك اثر حماسی با اجتماع و ارتباط موزون نمادها تضمین می‌شود و درك درست و منطقی از یك اسطوره نیز با فهم نمادهای موجود در آن رابطه ای مستقیم و انكارناپذیر دارد. نقش و عملكرد خموش، اما موثر و عمیق نمادها در فرهنگ‌های كهن، موجب می‌شود تا اتصال و پیوستگی فرهنگی و تداوم میراث‌ها صیانت شود و قلب هویت بتپد؛ چرا كه نمادها اسناد و مدارك و پشتوانه معنوی و فرهنگی هستند و حیات و غنای معنوی هر فرهنگی ارتباطی تمام با زنده ماندن نمادها دارد. از آنجا كه نماد، زبان حماسه و اسطوره است در نماد نیز مرز ماده و معنی وجود ندارد. هر چیز توانایی و قابلیت دارد تا به نماد و دلالتی ماورای ظاهر مبدل شود. نمادها به صورت مجموعه و موزون می‌توانند صورت‌ها و تصوراتی را بیافرینند كه به شكل دسته ای از تصاویر به هم پیوسته، خلق اساطیر را رقم زنند.

بازشناسی و بازآفرینی اسطوره‌های كهن و بیان آنها با نمادهای متناسب در حماسه‌های جاودانه، چون شاهنامه، زمان و مكان را حذف خواهد ساخت و مخاطب امروزی را با گذشته بیكرانه خویشتن او و سرزمینش گره می‌زند.