-محمد حسین مصور الملکی      

یکی از هنرمندان نام آور عرصۀ مینیاتور د رقرن معاصر، استاد حاج محمد حسین مصور الملکی (حاج مصور) است. او در سال 1268 شمسی در شهر هنر، اصفهان، دیده به جهان گشود. پدرش محمد حسن و پدر بزرگش زین العابدین و جدش محمد کریم همه نقاش بودند و اهل هنر، بنابراین، ذوق هنری در وجود حسین ریشه داشت. در سیزده سالگی، هنگامی که به تحصیل اشتغال داشت، پدرش را از دست داد. در این شرایط او مسئولیت کارگاه نقاشی و نگهداری مادر و سه خواهر کوچک تر از خود را به عهده گرفت. در اوان نوجوانی به هنر قلمدان سازی علاقه نشان داده و تا حدودی به رموز کار در مکتب پدرش آشنا شده بود. پس از آنکه هنر قلمدان سازی از یادها رفت، او نبوغ هنری خود را در زمینه مینیاتور و نقاشی به کار گرفت و بدون تعلیم از دیگران هنرش به قدرت و کمال رسید.

در سال 1958، در نمایشگاه بین الملکی بروکسل، مدال طلا به تابلو تخت جمشید استاد حاج مصور الملکی تعلق گرفت. این تابلو یکی از آثار ارزنده و شاهکارهای به یاد ماندنی مصور الملکی محسوب می شود. روزنامه لالیبرته، نشریه سازمان فرهنگی یونسکو، دربارۀ استاد حاج مصور و تابلو مشهور او تخت جمشید می نویسد:

او بزرگترین نقاش ایران است. اگر شهر تش به غرب نتاخته است، بدان خاطر است که او دلبسته زادگاه خویش اصفهان است و کمتر از این شهر قدم بیرون گذاشته است... او برای خلق تابلو تخت جمشید بارها چهارصد کیلومتر راه اصفهان – تخت جمشید را طی کرد. با دقت و وسواس روی خرابه های این شهر شاهانه دانه دانه سنگها و ستونها و پله ها را معاینه کرد و سرانجام در ورای تخت جمشید، در مرز تخیل خویش و واقعیت مناظر تخت جمشید، مقصود خود را یافت و طرح تابلو بزرگ خود را پیدا کرد. (هنر و مردم، شماره 100، 1349)

استاد حاج مصور الملکی طراح بسیار ورزیده و قوی دستی بود. به همین دلیل در اغلب رشته های هنری، از مینیاتور گرفته تا نقوش تذهیب، تشعیر و نقشه کاشی و قالی، دستی توانا داشت. نقل است که کمتر هنرمندی قدرت طراحی او را داشته.

زنده یاد استاد محمد تجویدی تعریف می کرد که روزی در مجلسی میان استاد حسین بهزاد و حسین حاج مصورالملکی بر سر قدرت طراحی گفتگو در گرفت. سرانجام قرار شد تصویر شیردرنده ای را بکشند تا معلوم شود کدام یک از دو استاد مهارت بیشتری در طراحی دارند. استاد حسین بهزاد قلم به دست گرفت و شروع به کشیدن نقش حیوان کرد. پس از چند دقیقه کار طراحی به اتمام رسید. سپس استاد حاج مصور قلم به دست گرفت و طراحی شیری را از دم آغاز کرد و در چند دقیقه به اتمام رساند. (نقل قول از استاد محمد تجویدی و استاد عبدالله باقری)

هر از گاهی به مدد طبع روانش اشعاری نیز می سرود. دکتر تجویدی درباره حاج مصور می نویسد:

حاج مصور، به جز ذوق آزمایی در شعر و شاعری، نظریات ارزشمند در زمینه تاریخ مینیاتور ایران و قواعد و اصول آن و سابقه نقوش اسلیمی و ختایی ارائه داده است، که در مقاله ای مفصل به چاپ رسیده است. همچنین مقاله ای در باب کاغذسازی تقریر کرده اند که منتشر شده است. اگر از استاد حاج مصور به عنوان هنرمندی محقق و صاحب نظر در مبانی هنر ایران و حتی جهان یاد کنیم، سخنی به گزاف نگفته ایم. استاد مصورالملکی در سال 1346 دچار عارضه سکته ناقص مغزی شد و دست راست او فلج گردید و بالاخره همین عارضه، به خلق اثار هنری این استاد بی بدیل پایان داد. استاد مصور الملکی در 24 دی ماه 1356 چشم از جهان فرو بست. (فرهنگ اصفهان،1378،34)

استاد برای رسیدن به طرح واقعی یک اثر تاریخی، همانند مورخ عمل می کرد. مثلا برای ساختن تابلو تخت جمشید نزدیک به یک سال تحقیق و تفحص کرد.

از هر تسفلد آلمانی، رئیس حفاری تخت جمشید در آن زمان خواست تا نقشه کامل تخت جمشید را، آنچنان که در روزگار آبادانی بوده است، حدودا برایش مشخص کند. پس از تحقیق کافی درباره وضع ساختمان این کاخ بزرگ دست به کار شد تا شاهکار جهانی خود را از تخت جمشید بسازد. به قول خودش.

ذهن من انباشته از تخت جمشید بود حتی صدای قدمهای سنگین سربازان جاویدان را روی سنگفرش ها می شنیدم. در چشم انداز آپادانا خانه ها و باغ های مردم در متن کم کم رنگ و غبار آلودی به چشم می خورد، حالا دیگر تخت جمشید زنده بود، حیات و حرکت در آن به چشم می خورد. تخت جمشید من به این ترتیب متولد شد. (همان)

استاد، در آغاز، ارادت زیادی به مکاتب مینیاتور تیموری 0هرات) و صفوی داشت و احترام خاصی برای طلایه داران این مکتب، چون کمال الدین بهزاد، قائل بود. به تدریج با آثار ارزشمند و مکتب رضا عباسی آشنا شد و سرانجام کاملا تحت تاثیر هنر نقاشی رضا عباسی قرار گرفت.

استاد سبک رضا عباسی را دارای روح و حسی زنده و پویا می دانست. شاید این احساس به دلیل مضامین اجتماعی و مردمی بود که برای نخستین بار رضا عباسی برای نگاره هایش انتخاب کرده بود. هر چند خطوط منحنی و سیال قلم گیری های استاد رضا عباسی نیز عاملی برای ایجاد احساس و حرکتی خاص در ذهن و نگاه ببینده می شد. در مهارت و توان کاری کاری استاد همین اندازه کافی است که گفته شود او کارگاه هنری پدر را نیز رونق بخشید و گسترش داد و تعداد بیست شاگرد زیر دستش هنر می آموختند. در تابلو مشهور نادر و جنگ هندوستان، از شاهکارهای مسلم او، حاج مصور الملکی تمام شگردها و مهارت های بی نظیر خود را با قلم سحر انگیزش بر پهنه بوم نشانده است. این اثر از حیث اجرای جزئیات و ساخت و ساز یک تابلو مینیاتور اصیل و ایرانی است که در آن چهره ها و حرکات و فضا یادآور همه اصالتها و ارزشهای این هنر ناب ملی است