استاد حسین الطافی
الطافی به سال 1285 شمسی در تهران متولد شد. از دوران کودکی طبعی لطیف و زیبا پرست داشت و این احساس او را به سوی تماشای طبیعت و نقش پردازی های آفریدگار نقش آفرین می کشاند. به تدریج به نقاشی علاقه مند گردید و آرزو کرد به مکتب استاد کمال الملک راه یابد. سابقۀ آشنایی و دوستی استاد کمال الملک با خانوادۀ الطافی سبب گردید تا استاد چندین بار از پدر حسین بخواهد که نوجوان صاحب ذوق را برای تعلیم نقاشی به مدرسۀ کمال الملک بفرستد. اما پدر همیشه با این درخواست مخالفت می نمود، زیرا اساساً نقاشی را خلاف شرع می دانست. با این احوال، الطافی حتی لحظه ای از کار تمرین نقاشی غافل نمی شد و ساعات درس کلاس را نیز همواره با نقش پردازی سپری می نمود. سرانجام به وساطت و تقاضای مدیر مدرسه، که ناظر و آگاه پر شور و شوق حسین بود، پدر، فرزند را در انتخاب راه آزاد گذارد و او بعد از طی تحصیلات مقدماتی، زمانی که پانزده سال بیشتر نداشت. رسما پا به دنیای نگارگری گذاشت و در شروع کار مدت سه ماه نزد استاد بهزاد تعلیم نقاشی گرفت و ضمنا دو قران مزد دریافت می کرد. او دیگر به جز نقاشی به چیزی فکر نمی کرد و غرق در عالم نقش و رنگ گردید و با بینش عمیق به درک شیوه ها و سبک اساتید و چهره های درخشان هنر نگارگری ایران پرداخت.
این مطالعه بعدها اثر مطلوب خود را درآثار الطافی نمایان ساخت و اصالت و استحکام خاصی به نقاشی هایش بخشید. در این مسیر، او با عزمی راسخ به هنرستان عالی هنرهای ایرانی (مدرسۀ صنایع قدیمه) روی آورد و در محفل اساتید مینیاتور، از جمله هادی خان تجویدی، کسب هنر نمود و رشتۀ اختصاصی خود در زمینه گل و بوته سازی را تجهیز و تقویت کرد.
سرانجام، در سال 1319، لیسانس هنرهای زیبا را از هنرستان فوق دریافت کرد و پس از آن به طور آزاد آفرینش هنری را ادامه داد و به پرورش شاگردان علاقه مندی که برای تعلیم به او مراجعه می نمودند پرداخت. در ضمن مدت 11 سال در کانون کار و آموزش به تدریس مینیاتور سرگرم بود. در این راه شاگردان خوبی را زیر دست خود پرورش داد.
سال 1334 از سوی هنرهای زیبای کشور، که به دنبال هنرمندان شایسته و اصیل هنرهای سنتی معاصر بود، جذب این مرکز هنری گردید و درهنرستان وابستۀ آن مشغول به کار شد.
آثار نقاشی استاد الطافی در نمایشگاه های متعدد داخل و خارج مورد توجه بازدیدکنندگان قرار گرفت و امتیازاتی کسب کرد. در نمایشگاه جهانی بروکسل (1958) آثار الطافی موفق به دریافت دیپلم و مدال نقره گردید.
در سال 1358 الطافی برای مداوای بیماری قلبی عازم امریکا شد تا نزد تنها پسرش، که در آن کشور به طبابت اشتغال داشت، معالجه شود، که متاسفانه اجل مهلتش نداد و در سال 1358 در همان دیار جان به جان تسلیم کرد و همان جا نیز به خاک سپرده شد.
استاد الطافی طی نزدیک به پنجاه سال نقاشی، در زمینۀ گل و مرغ و مینیاتور آثار چشمگیری به مجموعۀ نگارگری سنتی ایران افزود که برخی از آنها در موزۀ هنرهای ملی نگهداری می شود. استاد عاشق طبیعت و عناصر ناب هستی همچون کوه و دشت و گل و پرنده بود. او سفر را به انگیزۀ دیدار از طبیعت و مناظر زیبایش دوست داشت. مهارت در ساخت و ساز گل و بوته از ویژگیهای الطافی است که با لطلفت و پردزهای بسیار ظریف و چشم نواز طرح و نقش شده اند، به گونه ای که می توان استاد الطافی را در مورد نقاشی گل و بوته صاحب سبک و شیوه ای خاص دانست. الطافی در عرصۀ مینیاتور توجه خاص و ارادت زیاد به مکتب هرات و صفوی داشت. چند اثر بسیار قوی از مینیاتورهای هنرمندان آن عصر کپی کرده است، از آن جمله تابلوی لیلی و مجنون است که اصل آن مربوط به میر سیدعلی هنرمند صاحب نام عهد صفوی است.
الطافی در آثار بخش اول زندگی هنری خود از ویژگیهای این سبک ها سود جسته است. برخی دیگر از کارهای استاد الطافی تابلوهای مینیاتوری است که استاد به شیوۀ قاجار ترسیم نموده اند. طرحها تماماً از قدرت قلم و استحکام برخوردارند و رنگهای به کار گرفته شده نشان از چیرگی استاد در ترکیب رنگها دارد.الطافی در مینیاتورهای خود، ضمن رعایت اصول و سنتهای مینیاتور، پرسپکتیو و عمق و بعد را نیز به وضوح به کار برده است. در تابلو دیدار حضرت یوسف و یعقوب، که ریزه کاریهای فراوان بر در و دیوار کاشی کاریها نمایان است، می توان عمق و بعد پرسپکتیو را به عیان مشاهده نمود.