مختصری از تاریخ نگارگری

بررسی چند و چون این امر که ازا چه هنگام واژه مینیاتور برای نقاشی های ایران وارد فرهنگ و لغت و اصطلاحات هنری شده. برای اهل فن قابل تحقیق و تعمق است. نزدیک به یک قرن است که هنرشناسان غربی این کلمه را برای توصیف نگاره های پر رمز و راز و دلفریب موجود در نسخه های خطی، مرقعات و دیگر آثار مصور ارانی مصطلح کرده اند و به فرهنگ لغات ما راه یافته است محافل هنری آن را به صورت گسترده ای در گفته ها و نوشته های خود به کار گرفته اند. بدون آن که در علل اطلاق این لفظ به نقاشی ایرانی یا بهتر بگوییم «نگارگری» تاملی کرده باشند.

درباره اصطلاح غیر ایرانی مینیاتور آنچه در برداشت ساره و نخستین می توان بیان کرد آن است که به طور کلی، در ایران نیمقرن اخر، به نقاشی ریز و ظریف خیالی با طراحی و رنگ آمیزی خاص مینیاتور گفته شده است. فرهنگهای ایرانی را هم از مینیاتور تعاریفی همسان و اغلب غیر فنی به دست داده اند. مثلا در فرهنگ عمید واژه مینیاتور چنین توصیف شده است: مینیاکاری، نقاشی ریزه کاری با لاجورد و طلا یا آب و رنگ در روی کاغذ یا فلز. (عمید 1345:22).

این تعریف کاملا کلاسیک و براساس دریافتی عینی و گذرا از یک نگاره سنتی به دست آمده است. فرهنگ معین مینویسد: تصویری کوچک که در آن ریزه کاری به کار رفته باشد نوعی نقاشی خاص مشرق زمین که در آن قواعد علم مناظر و مرایا و کالدشناسی رعایت نمی شود. و رنگ جنبه تزیینی دارد و جزئیات با ریزه کاری های خاص نشان داده می شود، (فرهنگ معین تعریف استاد معین از مینیاتور فنی تر و از عمق معنی آن حکایت دارد اما هردو توصیف فاقد عناصری جدید هنری است که وارد عرصه نگارگری ایران شده اند – مانند به کارگیری علم مناظر و مرایا (پرسپکتیو و دور نماسازی که از سالهای پایانی دوره صفوی با گسترش روابط سیاسی و نظامی و فرهنگی ایران و اروپا به تدریج خاص خود را دارند و رعایت کامل آناتومی و پرسپکتیو به ویژه درکار هنرمندان نیم قرن کنونی، نظیر استاد هادی تجویدی و استاد مقیمی  و تبریزی. استاد علی کریمی، هنرمند سزاوار تحسین مینیاتور معاصر درباره کلمه مینیاتور چنین نوشه است.

همه میدانند که این کلمه از زبان فرانسوی در تکلمات امروز وارد شده ولی کمتر کسی متوجه می شود که به چه وسیله و از چه تاریخ در فارسی امروز مصطلح و متداول گردیده است.

بدون تردید این کلمه مینیاتور که در لغت به معنی کوچکتر نشان دادن و در اصطلاح به نقاشی ظریف با تذهیب اطلاق می گردد. بیش از چهل تا پنجاه سال نیست. که در زبان ما جاری شده است.

بر اثر توجه مستشرقین به آثار ایران هیئت های باستان شناسی فرانسوی که در اوایل قرن بیستم به ایران آمدند، ضمن کاوشهای علمی و کشف آثار باستانی کتب خطی دارای مجالس مینیاتور قدیمی و قطعات نقاشی قدیم ایرانی را جمع آوری می کردند و در این جستجو به تدریج کلمه مینیاتور را متدوال کردند. (کریمی 1378:13)

تعریف استاد کریمی درباره مینیاتور بیشتر ابعاد نمایشی آن را در بر می گیرد. کلمه مینیاتور نخستین بار به صورت رسمی و مکتوب در سال 1309 شمسی در «مدرسه صنایع قدیمه» اسعمال شده چون آموزش و تعلیم مینیاتور به مفهوم مورد نظر ما در قرن اخیر تحت نظر نخستین معلم آن، استاد هادی تجویدی در مدرسه فوق الذکر آغاز شد

مفهوم مینیاتور در دایره المعارف فارسی:

به سرپرستی غلام حسین مصاحب در برابر واژه مینیاتور سازی تعریف و تحلیل درست و دقیقی را آورده است: نوعی نقاشی که شیوه پرداختن جزئیات آن قدیمی است و از مشخصات آن دقت در آراستن و پیراستن جزئیات و عموما کوچکی نسبی اندازه ی تصویر است. کلمه مینیاتور از کلمه لاتین مینیوم (minium) به معنای سرنج و شنجرف، مشتق شده است. زیرا در قرون وسطی حاشیه ی صفات کتابهای خطی را با رنگ این ماده زینت می دادند بعدها، هر گونه نقاشی کوچک و دقیقی را مینیاتور نامیدند. (دایره المعارف فارسی)

واژه (miniature) را اروپائیان عموما درمورد تک چهره های کوچکی که در سده هجدهم میلادی روی عاج با آبرنگ نقاشی می شد به کار می بردند (در این صورت گویا از ریشه فعل لاتین minuere به معنای کاستن و کوچک کردن مشتق شده است. لیکن در اصل این واژه را به تصاویر کتابهای خطی اطلاق می کرده اند (که در این صورت احتمالا از کلمه miniure یعنی رنگ کردن با سرنج ریشه گرفته است.) لغت miniure قاعدتا باید از واژه minium یعنی سنگی معدنی به رنگ شنجرف که از لحاظ ترکیب بندی شیمیایی  جیوه SHg2 است اخذ شده باشد همان که اروپاییان به نام Redleud میشناسند. اشاره به تعریف دایره المعارف آمریکا تا شاید تا حدود زیادی بتواند مطلب را روشن کند.

از ریشه لاتین minium به معنی سرب سرخ (Red leud) است که نقاشی خیلی ریز و ظریف معنی می شود. بنیاد این کلمه از عمل زیبا سازی کتابها (مصور سازی) گرفته شده که در آن به میزان عمده ای از یک ماده رنگی (رنگدانه) سرب سرخ استفاده می کرده اند. در زبان لاتین کهن فعل minure به رنگ آمیزی کردن نقاشی با سرب سرخ گفته می شود که بعدها ب این هنر «مینیاتور» اطلاق شده است. در جای دیگر واژه مینیاتور را بر گرفته از مینیوم دانسته که دقیقا معنی سرنج از آن مستناد می شود.

دایره المعارف بریتانیکا هم ذیل مدخل miniure puining چنین آورده است:

اشکال یا تصاویر ظریف بسیار ریز که روی چرم (پوست گوساله) صفحات کاغذی، مسی یا عاج کشیده می شد. نام آن از واژه minium سرب قرمز (Red lead) مشتق شده که نخستین بار مصورات قرون وسطی به کار بردند.

در سالهای اخیر، حدود بیست و پنج سال پیش، نخستین بار آقای دکتر اکبر تجویدی اشاره ای اگر چه کوتاه اما دقیق و مستند به چگونگی پیدایش و کاربرد اصطلاح مینیاتور کرد. او در واقع اولین هنرشناس ایرانی است که از پذیرش این واژه نو برای بیان نقاشی ایران امتناع دارد. از آنجا که اصطلاحا فن چهره سازی نقاشی ایرانی به طور کلی این رسته از هنرها به نام مینیاتور شناخته شده است و ما ناگزیر برای آنکه سهولتی در امر انتقال مفهوم ایجاد کرده باشیم گاهگاه این نوع نقاشی را بدین نام خواهیم خواند، لازم می آید توضیح مختصری راجع به این واژه بدهیم. کلمه مینیاتور نه آنچنان که معمولا پنداشته از واژه minium به معنی (خرد و ریز) مشتق شده است. زیرا در آغاز کتاب ها را نزد ملل مغرب زمین با رنگ که آمیخته ا زشنگرف و مینیوم بود زینت می کردند.

سپس کلمه مینیاتور به طور کلی برای انواع نقاشی دفاتر متداول گردید و به وسیله علاقه مندان به کتابهای مصور شرقی که در صدد یافتن این گونه نقاشیها بودند در سرزمین های ما مصطلح گردید و جای کلمه نقاشی را گرفت، چنان که ما امروزه خود نقاشیهای کتابها یا هر هنر نقاشی ظریف دیگر (و حتی آثار بزرگ دیواری که بدین شیوه خاص ساخته شده باشد را مینیاتور می نامیم و در هر کتابی که در قرون اخیر در زمینه نقاشیهای ایرانی و ترک و هندی و غیره نوشته شده باشد این واژه را باز می یابیم. (تجویدی،56:1352)

نخستین دیوار نگارگریهای که از پنج کنت ازبکستان متعلق به قرنهای اولیه تا سوم ه.ق. کشف شدند، نشان از یک سنت دیرپایی دیوار نگاری دارند که از زمان ساسانیان آغاز شده بود این دیوار نگاری ها مشتمل بر داستانهای روایی مشهوری هستند که احتمالا در همان تالارهایی تصویر شده اند که داستان در آن روایت می شده است. ولی در کتاب مصور فارسی به جای مانده از پیش از حمله مغول یعنی ورقه و گلشاه، استفاده از تزیینات گیاهی و حیوانی تجربه شده است از قرن هشتم هجری نگارگری ایرانی نه تنها از به کار گرفتن اندام و عناصر غیر ضروری پرهیز کردند بلکه با توجه به تحقیقات اخیر، در دیوانهای سلطنتی، صحنه هایی از جریانات روزمره را نیز به تصویر می کشند.